جدول جو
جدول جو

معنی چغل بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو

چغل بزوئن
گشت و گذار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
فرهنگ گویش مازندرانی
تکاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
رغن بزوئن
فرهنگ گویش مازندرانی
دل زدگی
فرهنگ گویش مازندرانی
زور زدن پیاپی هنگام شکم روی و زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی
منتظر ماندن، چشمک زدن، اشاره با چشم، حساب بردن، تحریک
فرهنگ گویش مازندرانی
پا گذاشتن، قدم زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه زدن، برآمدن آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پا بیل کردن، با بیل شخم عمیق نمودن، شعله زدن، لهیب آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
نعل کردن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
دو پارچه را با نخ و سوزن به هم وصل کردن و کوک های درشت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
یاوه گفتن، حرف بیهوده زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
قاچ کردن هندوانه یا خریزه
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشاندن خاک به وسیله ی مرغ ۲جستجو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر رفتن آب و مایعات در اثر جوشیدن، جوشش چشمه
فرهنگ گویش مازندرانی
بخیه زدن، کوک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
با سرشاخه ی درخت مرز بین مراتع را مشخص کردن، بریدن شاخ و
فرهنگ گویش مازندرانی
چنبره زدن، حلقه زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی را به تندی برداشتن، قاپیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرحرفی کردن، پرچانگی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
عوض کردن مکان، جوانه زدن سر شاخه های درخت، توقف کوتاه مدت و سپس به جای
فرهنگ گویش مازندرانی
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گل زدن به تن و خاک به سر ریختن، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
از چیزی سر درآوردن، گم شده ای را یافتن، سرنخی را پیدا
فرهنگ گویش مازندرانی
مرحله ای در نمدبافی که با سعد دست بر آن ضربه زنند، به پرواز
فرهنگ گویش مازندرانی
پهلو به پهلو شدن و معلق زدن حیواناتی چون خوک در باتلاق و
فرهنگ گویش مازندرانی
جوشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی